الیاری در لاله پارک
تا همین اواخر میونه زیاد خوبی با بیرون نداشتی و همینکه سرو صدای خیابون رو میشنیدی کلافه میشدی و همش گریه زاری می کردی طوری که من و بابایی ندونیم چطور بدو بدو خودمون رو به ماشین برسونیم تا شما بخوابی. آخه اکثر مواقع بعد ار 2،3 دقیقه بعد از حرکت ماشین به خواب عمیقی فرو میری. برای همین بیشتر وقتها میبردیمت پیش مامان تا بتونیم به کارهای بیرونمون برسیم. ولی اون روز که با "الی بالا "رفته بودیم لاله پارک تا براش کلی خوراکی بخریم ولی خودمون بخوریمشون! برخلاف انتظار اصلا احساس ناراحتی نکردی و تازه کلی هم با مردم خوش و بش میکردی و از اینکه سوار سبد خرید کرده بودیمت کلی ذوق زده شده بودی. انگاری پسر عسل من راست راستی داره بزرگ میشه هاااااااااا ...